اصلاح عقاید
همچنین مشاهده کنید: ویرایش اعتقاد
حجم گسترده ای از تحقیقات علمی و بحث های فلسفی پیرامون اصلاح
تکنیک های مختلفی برای افراد یا گروه ها وجود دارد تا اعتقاد دیگران را تغییر دهند. این روشها معمولاً زیر چتر ترغیب قرار می گیرند. ترغیب می تواند اشکال خاص تری از قبیل افزایش آگاهی را در هنگام فعال شدن یا بستر ی در نظر بگیرد. اصلاح باور همچنین ممکن است در نتیجه تجربه نتایج حاصل شود. از آنجا که اهداف مبتنی بر ، تا حدودی بر اعتقادات استوار است ، موفقیت یا عدم موفقیت در یک هدف خاص ممکن است به اصلاح باورهایی که از هدف اصلی پشتیبانی می کنند ، کمک کند.
اینکه تغییر باور در واقع رخ می دهد یا نه ، نه تنها به وسعت حقایق یا شواهد
پیش بینی
مدلهای مختلف روانشناختی سعی کرده اند باورهای افراد را پیش بینی کنند و برخی از آنها سعی در برآورد احتمال دقیق باورها دارند. برای مثال ، رابرت وایر الگویی از احتمالات ذهنی را توسعه داد. [17] [] وقتی افراد احتمال یک جمله خاص را ارزیابی می کنند (مثلاً "فردا باران می بارد") ، این رتبه بندی می تواند به عنوان یک ارزش احتمال ذهنی تلقی شود. مدل احتمال ذهنی بیانگر این است که این احتمالات ذهنی از همان قوانین احتمالات عینی پیروی می کنند. برای مثال ، قانون احتمال کل ممکن است برای پیش بینی یک مقدار احتمال ذهنی به کار رود. ویر دریافت که این مدل پیش بینی های نسبتاً دقیقی را برای احتمال وقایع مجرد و برای تغییر در این احتمالات ایجاد می کند ، اما این احتمال وجود دارد که چندین اعتقاد مرتبط با "و" یا "یا" از این مدل پیروی نمی کند. [17] [17] [ ]
دانش و معرفت شناسی
دیاگرام ون / اویلر که به این حقیقت و اعتقاد درست توجیه می کند ممکن است متمایز باشد و تقاطع آنها دانش باشد [نیاز به استناد]
معرفت شناسی مربوط به تعیین مرز بین اعتقاد و عقیده موجه است ، [19] و عموماً با یک مطالعه نظری فلسفی دانش درگیر می شود. مشکل اصلی در معرفت شناختی این است که دقیقاً بدانیم آنچه برای رسیدن به دانش لازم است. در نظریه ای که از گفتگوی افلاطون تئاتتوس گرفته شده است ، جایی که معرفت شناسی سقراط (افلاطون) به وضوح از عقاید سوفالیست ها خارج می شود ، که به نظر می رسد در زمان افلاطون دانش را تعریف کرده اند و آنچه را در اینجا بیان می کنند به عنوان "باور واقعی موجه" بیان شده است. تمایل به ترجمه از عقیده (در اینجا: doxa - عقیده مشترک) به دانش (در اینجا: episteme) ، که افلاطون (به عنوان مثال سقراط گفتگو) به طور کامل آن را رد می کند ، نتیجه عدم موفقیت در تشخیص یک عقیده تمیز (gr. 'doxa' است) نیست. "pistis") از دانش (episteme) وقتی نظر به نظر صحیح تلقی می شود (در اینجا: orthé) ، از نظر حق و از نظر فقهی (مطابق با شرایط گفت و گو) ، که وظیفه اثبات این سخنورها بود. افلاطون این امکان رابط تأییدآمیز بین اعتقاد (یعنی عقیده) و دانش را حتی وقتی کسی که مخالفت خود را بر این عقیده قائل است رد می کند و قادر به اضافه کردن توجیهی است (gros logos: ادعاهای معقول و وماً قابل قبول / ادله / راهنمایی) به آن. [20]
افلاطون به نظریه دانش "باور واقعی موجه" اعتبار یافته است ، حتی اگر افلاطون در تئاتوس (گفتگو) با ظرافت آن را رد کند ، و حتی این استدلال سقراط را به عنوان دلیل مجازات اعدام وی مطرح می کند. در ميان معرفت شناسان آمريكايي ، گتير (1963) [21] و گلدمن (1967) ، [22] تعريف «باور حقيقي موجه» را مورد ترديد قرار داده اند و «سوسياليست ها» زمان خود را به چالش كشيده اند.
کسب درآمد از اینترنت بدون سرمایه در منزل
فروشگاه بیلیط هواپیما علی بابا
آپدیت مه 2019 ویندوز 10منتشر شد؛ چگونه این آپدیت را دریافت کنیم؟